فیک ددی های وحشی. پارت دهم
کوک ات رو برد روی تخت خواب و آروم رفت بیرون تا ات راحت بخوابه
کوک رفت داخل آشپزخونه و دید ته داره ظرف میشوره
کوک رفت پیش ته و گفت: بنظرت شام چی درست کنم؟
ته: دوکبوکی و جاجانگ میون. ات خیلی دوست داره
کوک: اوکی
فلش بک به شب:
ات: چشمام رو باز کردم و دیدم تو تخت خوابیدم آخ وسط فیلم خوابم برد ته و کوک کجان
بزار برم ببینم راستی ساعت چنده
ی نگاه به ساعت کرد اوهه هشت و نیمه چقدر خوابیدم
ات رفت پایین دید ته و کوک دارن گیم میزنن
رفت پیششون و گفت: من بیدار شدم
ته: سلام بیبی
کوک: اوه بانی کوچولوم بیدار شده
بیا بغلم
ات رفت بغل کوک و گفت: آخ چقدر گشنمه
کوک: برات دوکبوکی و جاجانگ میون درست کردم
ات: واقعا (ذوق)
کوک: آره
کوک رفت داخل آشپزخونه و دید ته داره ظرف میشوره
کوک رفت پیش ته و گفت: بنظرت شام چی درست کنم؟
ته: دوکبوکی و جاجانگ میون. ات خیلی دوست داره
کوک: اوکی
فلش بک به شب:
ات: چشمام رو باز کردم و دیدم تو تخت خوابیدم آخ وسط فیلم خوابم برد ته و کوک کجان
بزار برم ببینم راستی ساعت چنده
ی نگاه به ساعت کرد اوهه هشت و نیمه چقدر خوابیدم
ات رفت پایین دید ته و کوک دارن گیم میزنن
رفت پیششون و گفت: من بیدار شدم
ته: سلام بیبی
کوک: اوه بانی کوچولوم بیدار شده
بیا بغلم
ات رفت بغل کوک و گفت: آخ چقدر گشنمه
کوک: برات دوکبوکی و جاجانگ میون درست کردم
ات: واقعا (ذوق)
کوک: آره
- ۱۲.۷k
- ۲۷ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط